افغانستان قربانی جنگ سرد گردید
مصاحبه دوکتور حبيب منگل با راديو بي بي سي مصاحبه دوکتور حبيب منگل با راديو بي بي سي


دکتورحبیب منگل که در سال های 1981-1987 به حیث سفیر افغانستان در مسکو کار میکرد در یک مصاحبه اختصاصی (30 دسامبر 2004)با اصف معروف خبرنگار بی بی سی در رابطه به عوامل ورود قوای شوروی به افغانستان توضیحات ارائه نموده است که برای خواننده گان گران ارج مشعل پیشکش می گردد .وی در پاسخ به این سوا ل که او سا ل های زیادی در مسکو بوده ایا درانجا به مواردی روبرو شده که درعلل مداخله نظامی شوروی به افغانستان تا کنون نا گفته مانده باشد ؟ گفت : مداخله نظامی شوروی درافغانستان به نظر من یک پرا دکس است ویک گفتمان بسیار غامض وپیچیده می باشد . درین( مسله ) گروه یی از عوامل وفکتورها , تضاد ها ومواضع متفاوت چه از جانب اتحادشوروی وچه از جانب افغانستان دخیل است . به نظر من اگر این مسله بر مبنای شرایط واوضاع که این رویداد دران به وقوع پیوسته است بررسی شود میتوان از ان نتیجه گیری های درست به عمل اورد . منظورم , فکتور های جهان دوقطبی , جنگ سرد و مقابله ایالات متحده امریکا وشوروی واوضاع بین المللی که در تحت تاثیر جنگ سر د شکل کرفته بود واهمیت جیو ستراتیژیک افغانستان درین کشمکش ها به مثابه فکتوراساسی درین اقدام مدنظراست . در واقع ودر یک جمله باید بگویم که افغانستان قربانی جنگ سرد شده است .
به همین گونه جایگاه ی فکتور های داخلی را هم نباید ازیاد برد . به گونه مثال قیام نظامی ویا کودتای 7ثور 1357را که در نتیجه ان حزب دموکراتیک خلق افغانستان به قدرت دست یافت , اما درواقع حزب دربرابر یک عمل انجام داده شده قرارگرفت وقدرت سیاسی بران تحمیل شد . واین درحالی بود که حزب نه کسب قدرت را دردستورروزقرار داده بود ونه برای گرفتن ان از نظر سازمانی – تشکیلاتی وسیاسی اماده گی داشت و نمی توانست از ان دفاع کند . سوال : یک نظر دیگر نیز وجود دارد وان اینکه بعضی از دوستان برای ما گفته اند وان اینکه بعضی از عناصر نظامی که به اتحادشوروی نزدیک بودند در راه اندازی این قیام ویا کودتا نقش داشتند ودر واقع این شورویها بودند که انگیزه های اصلی تحولات هفت ثور شدند و حتی این اتهامات هم را مطرح میکند که این ها (شوروی ها ) زمینه ها را طوری مساعد کردند که نیازی به کمک اینها بوجود اید تا بعدا انها به کمک بیایند , این ها میگویند که حتی اختناق دوره امین ممکن است یک مقدارش برگردد به فشار های که از هردوطرف وجود داشت . جواب : بطور قطع چنین چیزی نبود . با این وجود که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به حیث یک حزب چپ وملهم از اندیشه های سوسیالیستی روابط تنگاتنگ به احزاب سوسیالیستی ومترقی , دموکرات ومترقی جهان داشت وهم چنان مناسبات دیرینه افغان –شوروی که نقش وجایگاه خاص در روابط حزب دموکراتیک خلق وحاکمیت وقت (جمهوری دموکراتیک افغانستان ) با اتحادشوروی داشت , ولی با این وجود اتحاد شوروی به هثچ صورت و هیچگونه نقش ودخالتی در کودتا ویا تحول 7ثور نداشت . سوال : از روی چه پذیرفت که این مسله این طور نیست ؟ جواب : کافی است که به نخستین مصاحبه نورمحمد تره کی( منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وریس شورای انقلابی وصدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان) اشاره کنم که گفته است (( شوروی ها ازین رویداد ( انقلاب ثور) هیچ گونه اطلاع نداشت وازرادیو از ان اطلاع یافتند )) اسناد معتبری دیگری هم درین زمینه وجود دارد . همین اکنون پیش روی من یک کتاب قراردارد , کتابی که توسط دیگو کوردویز و سلیک هریسن نوشته شده اشت . انها به صراحت می نویسند که شوروی ها دروقوع این رویداد ( قیام نظامی 7ثور ) درین شرایط ودرین زمان کدام دخالتی نداشت ؛ و کنترول این انقلاب دردست خود افغانها قرارداشت . سوال : اگر بر گردیم به یک نقطه حساس دیگر که 25 سال از ان می گذرد و ان مسله وروداتحادشوروی به افغانستان است . شما به حیث سفیر درانجا یعنی در داخل روسیه ودردرون جامعه دیپلومات ها وهم چنان دردرون رهبری حزب کمونیست چه مسایل را دریافتید که چه انگیزه های انها را واداشت که بر افغانستان حمله کنند , نخست در چارچوب کمک به حفیطالله امین به افغانستان بروند وبعداهم به قتل او , و بعدا هم سالهای درازدر انجا بمانند وبجنگند ووضعیت را مختل کند . جواب : شما یقننا میدانید , شنیده اید واطلاع دارید ودوستان دیگر هم یقننا گفته اند که اتحادشوروی درابتدا به اعزام قوا به افغانستان به شدت مخالف بودو علی ر غم مراجعات مکرررهبری سیاسی وقت افغانستان , شوروی ها اقدام( مبنی بر اعزام قوا) به افغانستان را رد میکرد وازپیامدهای منفی ان نیز بطور کامل اگاه بودند . واما اینکه بعدا چگونه وچرابه این اقدام متوسل شدند وانگیزه های ان چه بود ؟ درین مورد باید گفت که مخصوصا قتل نورمحمد وتغیرات در رهبری سیاسی کشور از یک سو , پیچیده گی اوضاع در داخل کشور درتنیجه مقاومت مسلحانه نیروهای مخالف داخلی ودخالت گسترده خارجی وضرورت دفاع ازیک حزب مترقی چپ وانقلاب مترقی ویک حکومت دوست که به خطر واقعی سقوط نزدیک شده بود از جانب دیگر , انگیزه ها وعوامل عمده بود که اتحادشوروی را وادا شت تا به این اقدام ( اعزام قوا ) به افغانستان متوسل شود . بنابر ان باید گفت که مداخله نظامی اتحادشوروی سابق در افغانستان معلول بود نه علت . یعنی این مداخله محصول یک وضع خاص نظامی – سیاسی داخلی وبین المللی بود که در فوق از ان متذکر شدم . سوال : ایا تمام رهبران حزبی در مسکو به این عقیده بودند ویا اینکه اختلاف نظر هم درین رابطه داشت ؟ جواب : اختلاف نظر طبعا وجود داشت . هم درابتدا وهم در اثنای اتخاذ تصمیم. چنانچه گفته شد در ابتدا تقریبا اکثریت به مداخله نظامی توافق نداشت , اما در زمان اتخاذ تصمیم دودسته گی در رهبری حزبی ودولتی انها((شوروی ها)) به ملاحظه می رسد ویک عده به این مداخله مخالف بودند .
سوال : شما اقای منگل خودتان شخصا درین مورد به کسانی ازرهبری در سطح دولت , دیدار های داشتید که به عنوان خاطرات برای ما بگویید . جواب : وقتی که یک سال بعد ازین حادثه به مسکو موظف شدم ودر انجا کار میکردم درین مورد با عده کثیری از رهبری شوروی تبادل نظر وتماس داشتم . همه به اتفاق ازین اقدام پیشیمان یا نادم بودند . وبه من میگفتند واصرار داشتند تاهر جه زودتر شرایط اماده شود که شما به پای خود ایستاده شوید تا ما به کشور خود هر چه زودتر برگردیم .بطور مثال در یکی از مذاکراتی که به پانا ماریف یکی از اعضای علی البدل بیروی سیاسی ومنشی کمیته مرکزی در امور روابط بین المللی داشتم (( او تاکید میکرد که ما دررابطه به اعزام قوا به کشور شما اشتباه کرده ایم ونباید چنین تصمیم میگرفتیم . بنا بران اساسی ترین وظیفه که در برابر شما قرار دارد این است که سعی نمایید تا هر چه زودتر به پای خود ایستاده شوید و از انقلاب و حاکمیت خود دفاع کنید تا ما به کشور خود بر گردیم وبه شما تنها در عرصه انکشاف اقتصادی , اجتماعی وفرهنگی کمک کنیم)). سوال : پاسخ شما به نماینده گی دولت افغانستان چه بود ؟ جواب: من ازین نظر وتقاضا ها همواره استقبال میکردم وتحت تاثیر ان قرار داشتم و ازین تقاضای شوروی ها بطورمنظم و مسلسل به رهبری سیاسی کشور خود گزارش میدادم ؛مبنی ( بر اینکه سعی شود و شرایطی اماده شود تاما به متکیبه خود شویم و شوروی ها به کشور خود بر گردند). سوال : بیبینید اقای منگل , وقتیکه ما حالا به خاطرات ویاداشت های رهیران حزبی ودولتی وقت شوروی مراجعه می کنیم , می بینیم که درست یک سال پس ازین عملیات هردو طرف ازین اقدام وعمل که واقع شده نادم بودند ؛ چرا به موقع نه شد که این بحران ومصیبت متوقف شود تا اینکه سالها طول بکشد . جواب : شما اطلاع دارید که چند روز پس از ین مداخله یعنی درست در اول جنوری سا ل 1980رهبری سیاسی وقت کشور به رهبری ببرک کارمل رسما اعلام داشت که اگر انگیزه ها ودلایل حضور نظامی شوروی در افغانستان رفع شوند , قوای شوروی به کشور خود برمیگردند. اما اینکه چرا حضوراین نیروهادر کشور ما طول کشید باید گفت که فقط وفقط این مقاومت مسلحانه داخلی نیروهای مخالف ودخالت گسترده خارجی و بهره برداری وسیع سیاسی ونظامی از مداخله وحضورنظامی شوروی توسط انها, دلایل وسبب باقی ماندن این قوت ها برای مدت طولانی در کشور ما شد . سوال : خوب بیبینید اقای منگل , ما بعدا شاهد این بودیم که اتحادشوروی برای استحکام حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیرو و سرباز فرستاد , خون ریختاند وپول مصرف کردند ؛ اما بعدا بدون اینکه به همه این ها بها بدهند درسقوط این حاکمیت در واقع نقش بازی کردند .
جواب : بلی , متاسفانه چنین یک رویداد تلخ اتفاق افتید . اگرتصمیم مبنی بر خروج قوای شوروی از افغانستان را که در چارچوب توافقات ژینو توسط حکومات افغانستان وشوروی صورت گرفت وعملی شد به مثابه یک تصمیم واقدام درست مستثنی شوم شوروی مخصوصا دروقت اقای گرباچف وهم روسیه فدراتیو به رهبری یلتسن به تعهدات خود به افغانستان پابند باقی نماندند .مخصوصا روسیه فدراتیو , تعهدات خودرا دردفاع از حاکمیت در عرصه های سیاسی واقتصادی به افغانستان ادا نکرد . بدین ترتیب درحقیقت عامل سقوط حاکمیت جهوری افغانستان تحت رهبری داکتر نجیب الله روس ها بودند . به عباره دیگر عدم حمایت روس ها وزدوبند انها (( روس ها ))با تنظیم های جهادی دلیل وعامل اساسی سقوط حاکمیت وقت شمرده میشود . سوال : خاطرات شما به عنوان یک دیپلومات افغان در مسکواز ارزیابی جامعه دیپلومات های غربی وسوسالیستی چیست ؟ درانجا حمله نظامی شوروی به افغانستان وهم خروج ان چطور ارزیابی میشد ؟ جواب : اکثریت قاطع حلقات دیپلوماتیک مقیم مسکو این مداخله را تقبیح میکرد . به عباره دیگر به استثنای کشور های دوست شوروی ویا اردوگاه سوسیالیستی وقت متباقی همه کشورها این اقدام را رد میکرد . وهم چنان ذهنیت عامه یا مردم شوروی مخصوصا دراواخر به این نتیجه رسیده بودند که مداخله نظامی شوروی درافغانستان یک اشتباه بوده وخواستار بر گشت هر چه زودتر عساکرشان بودند . در حقیقت هم شوروی ها وهم جمهوری افغانستان درر ابطه به این مسله در یک انزوای بین المللی قرارداشتند . سوال : اگر بر گردیم به درس های که ازین رویداد بر داشته می شود . به فکتور های بین المللی وخارجی در حل مسایل سیاسی افغانستان . یعنی اینکه یک کشوربرای استحکام یک حاکمیت به مداخله متوسل میشود و یک کشور دوباره در متزلزل ساختن ان نقش بازی میکند . این ها برای تاریخ معاصرافغانستان برای نسل های بعدی وجریانات سیاسی چه در سهای بجا گذاشته میتواند ؟ جواب : سوال بسیار جالب است .اگر بطور مشخص گفته شود فکتورهای بین المللی در سرنوشت ملی افغانستان همواره نقش تعین کننده داشته ودارد . نه تنها در سرنوشت ملی کشور ما بلکه در سرنوشت همه کشورهای جهان . مخصوصا درجهان کنونی که به یک دهکده جهانی مبدل شده است , فکتور های بین المللی و حضور جامعه جهانی در سر نوشت کشور ها نقش بسیار عمده واساسی دارد . اما با وجود نقش کلیدی فکتور های بین المللی در سرنوشت کشور ما , نخستین وبرزگترین در سی که ما افغانها ازین امر ( حضورخارجی ) وبطور خاص از مداخله نظامی شوروی سابق باید بیگیریم این است و فراموش هم نباید کرد که : مردم افغانستان هیچ گاه وبه هیچ صورت به تسلط بیگانه گان تن در نمی دهند وسر سازگاری ندارند . موقتا شاید به گونه به زور ودخالت نظامی وحضور بیرونی تن دردهند ولی در تحلیل نهایی به ان مخالف اند وانرا نمی پذیرند . البته این امربه این معنی نیست که به هر نوع حضور خارجی مخالفت شود . وازسویی هم درس دیگر این است که مردم افغانستان متاسفانه از ناسیونالیزم افراطی وبیگانه ستیزی هم بسیارمتضرر شده اند . واین درحالیست که در جوامع کنونی وجهان هیچ کشوری طوریکه قبلا گفته شد , بدون همکاری های بین المللی ونقش عوامل بین المللی نمی تواند سرنوشت خودرا حل نمایند . منظورم اشاره به وضعیت کنونی وبطور خاص حضور جامعه جهانی و ایتلاف جهانی ضد تروریزم درافغانستان است . برغم اینکه دررابطه به حضور ایتلاف ضد تروریزم وحضور جامعه جهانی ادعاهای کوناگونی و(نظریات متفاوت) وجود دارند و عده حتی انرا اشغال وتجاوزمیگویند ولی انتخابات اخیر وپروسه های جاری سیاسی نشان میدهند که اکثریت مردم افغانستان اکنون به این ضرورت پی برده اند که بدون کمک وحمایت جامعه جهانی نمی توانند در کشور خود بحران را به پایان رساند , ثبات , امنیت ودموکراسی را اعاده وتامین کرد . درست به این دلیل و درشرایط که منافع ملی افغانستان به منافع ایتلاف جهانی ضد ترروریزم وجامعه جهانی گره خورده است , تاکید به عمل می اید که باید ازین فرصت ها ((حمایت حضورجامعه جهانی وکمک های ان )) برای اعمار یک افغانستان نوین , وپیشرفته وبا ثبات وسیعا استفاده به عمل اید .
January 9th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها